درست است که هر مشخصه، دارای ارزش ذاتی است، ولی تحقیقات و تجربیات نشان داده که چابکی واقعی، زمانی اتفاق میافتند که همگی این مشخصهها، باهم و در کنار هم تحقق یابند.هر سازمانی قادر است این پنج مشخصه را در تمام و یا حداقل بخشی از عملیات خود، اجرایی کند.
۱) تجسم یک ستارهی قطبی در سازمان
از: «در محیط کاری ما، محدودیت و کمبود وجود دارد؛ ما زمانی موفق میشویم که ارزش را از رقبا، مشتریان و تأمینکنندگان کسب کنیم و به سهامدارانمان (shareholders) انتقال دهیم.»
به: «باید فرصتها و منابع فراوان موجود را شناسایی کنیم. ما زمانی موفق میشویم که به صورت مشترک با ذینفعان (stakeholders) در تولید ارزش ایفای نقش کنیم و ارزش تولید شده را به همان ذینفعان انتقال دهیم.» سازمانهای چابک، در هر دو موضوع چگونگی تولید ارزش و آن کسی که برایش تولید ارزش میکنند، بازنگری انجام میدهند.
۲) شبکهای از تیمهای قدرتمند
از: «افراد باید سازماندهی و مدیریت شوند. در غیر این صورت هرجومرج ایجاد خواهد شد، همه فقط به خودشان اهمیت خواهند داد و هیچکس از پس مسئولیتهای کاری برنخواهد آمد.»
به: «اگر مسئولیتها و اختیارات هر فرد مشخص شود، همه وارد فضای کاری خواهند شد، از همدیگر حمایت خواهند کرد و راهکارهای هوشمندانهای را بهکار خواهند گرفت. در چنین شرایطی است که شاهد نتایج مثبتی فراتر از حد انتظار خواهیم بود.»
۳) تصمیمگیری سریع و چرخههای یادگیری
تغییر طرز تفکر
از: «برای رسیدن به نتیجهی مطلوب، این افراد ارشد و باتجربه هستند که باید چشمانداز نهایی شرکت، نقشهی دقیق برای رسیدن به آن و چگونگی به حداقل رساندن ریسک را تعیین کنند.»
به: «ما در جهانی زندگی میکنیم که دائماً در حال تحول و توسعه است؛ در چنین جهانی تقریباً غیرممکن است که بتوان آینده را بهطور دقیق پیشبینی کرد. بهترین کاری که بهمنظور به حداقل رساندن ریسک و رسیدن به موفقیت در این دنیا میتوان انجام داد، این است که عدم اطمینان را بپذیریم و در بهکارگیری نوآوریها، سریع عمل کنیم.»
۴) مدل مردمی پویا، که احساسات را برمیانگیزد
تغییر طرز تفکر
از: «دستیابی به نتیجهی مطلوب، مستلزم این است که رهبران به شکل پیوسته، مسئولیتها را کنترل و هدایت کنند، جزئیات وظایف را تعیین کنند و به مدیریت کارکنان بپردازند.»
به: «رهبران کارآمد، حس مالکیت را در کارکنان خود پرورش میدهند؛ کارمندی که اعتمادبهنفس داشته باشد؛ به شکل مؤثرتری میتواند سازمان را در رسیدن به اهداف و دیدگاههای مربوطه، همیاری کند.»
۵) بهکارگیری تکنولوژی نسل جدید
تغییر طرز تفکر
از: «تکنولوژی بهمنزلهی یک قابلیت پشتیبانی است و بر اساس اولویتها، منابع و بودجهی اختصاص داده شده، خدمات، پلتفرم و یا ابزارهایی را در اختیار سایر بخشهای سازمان قرار میدهد.»
به: «تکنولوژی، به شکل یکپارچه با سازمان ادغام میشود و هستهی تمامی بخشهای کاری به شمار میرود. رمزگشایی از ارزشها و واکنش سریع به نیازهای کسبوکار و ذینفعان، به کمک تکنولوژی امکانپذیر میشود.»