مثل بسیاری از موضوعات مرتبط با رقابت، مزیت رقابتی را هم پورتر برای نخستین بار در استراتژی مطرح کرده است. او کتابی با نام مزیت رقابتی (Competitive Advantage) تألیف کرده و در آن به شرح مفهوم مزیت رقابتی پرداخته است.البته شاید برایتان جالب باشد که در این کتاب، چیزی تحت عنوان تعریف مزیت رقابتی به چشم نمیخورد. در واقع به نظر پورتر این اصطلاح آنقدر واضح است که مستقیم به سراغ راه های ایجاد مزیت رقابتی رفته و از معرفی و تعریف آن، صرفنظر کرده است.با این حال، با توجه به تمام متن کتاب، به نظر میرسد که:
از نظر پورتر، مزیت رقابتی به معنای ویژگی یا ویژگی هایی است که باعث میشود یک کسب و کار بتواند بهتر از رقیبانش عمل کند (Outperforming Competitors)..این نکته را هم باید اضافه کنیم که عمل و عملکرد از نظر پورتر در حاشیهی سود بیشتر و ماندگارتر خلاصه میشود. به عبارت دیگر، از نگاه پورتر، عملکرد را باید بتوان در قالب اعداد و ارقام دید و سنجید.به همین علت، کلمهی کلیدی پورتر، چه در تحلیل جذابیت صنعت (با استفاده از پنج نیروی رقابتی و چه در زنجیره ارزش، Margin یا حاشیهی سود است.
چرا مزیت رقابتی مهم است؟
واقعیت این است که شما میتوانید به مزیت رقابتی فکر نکنید و کسب و کارتان را هم اداره کنید. اما اتفاقی که میافتد این است که گرفتار دام رفتارهای تاکتیکی خواهید شد.
شما هر روز به رقیبانتان نگاه خواهید کرد و سعی میکنید تاکتیکهای آنها را کپی کنید:
آنها قیمت خود را کاهش دادهاند، پس ما هم باید قیمت خود را کاهش دهیم.
آنها محصولات جدید عرضه کردهاند، پس ما هم باید به دنبال توسعه محصول جدید باشیم.
آنها سیستم مدیریت ارتباط با مشتری مستقر کردهاند، پس ما هم باید این سیستم را راهاندازی کنیم.
آنها باشگاه مشتریان راهاندازی کردهاند و به هر کس در هر خرید امتیاز میدهند، پس ما هم باید همین کار را انجام بدهیم.
آنها فروش ویژه گذاشتهاند، پس ما هم فروش ویژه بگذاریم.این رفتارها میتوانند اشتباه نباشند. ممکن است واقعاً گاهی اوقات، شما تصمیم بگیرید در پاسخ به تاکتیکهای شرکت رقیب، تاکتیکها و اقدامهایی را بهکار بگیرید.