نوآوری در کسب و کار

مدل کسب و کار چارچوبی براي تعیین نوع فعالیت و نحوه و زمان اجراي آن با توجه به منابع و توانایی هاي شرکت است به گونه اي که می توان بر اساس آن، ارزشی را به شکل کالا یا خدمات براي مشتري ایجاد کرد. نوآوري مدل کسب و کار همان مفهومی است که به شرکت اجازه می دهد چیزي متفاوت از رقبا را ارائه کرده و ساختاري نوآورانه جهت خلق و دستیابی به ارزش را پدید آورد تا بتواند ارزش پیشنهادي جدیدي به مشتریان خود ارائه نماید.

همچنین شرکت ها براي نوآوري کردن مدل کسب و کار خود، نیاز به شناسایی فرصت هاي بالقوه و هماهنگ کردن منابع براي تصرف این فرصت ها دارند. بنابراین تشخیص فرصت نشان دهنده فعالیت در شناسایی فرصت است و بریکولاژ کارآفرینانه انجام کار با استفاده از ترکیب منابع در دسترس به چالش ها و فرصت هاي جدید است. همچنین گرایش اکتشافی توانایی یک شرکت را در شناسایی فرصتهاي جدید، کشف راههاي جدید انجام کسب و کار بهبود میبخشد و داشتن گرایش اکتشافی منجر به نوآوري میشود. آشفتگی فناورانه به میزان تغییر تکنولوژي در طی یک دوره کوتاه اشاره میکند. بنابراین، سازمانهایی که با آخرین فناوري حرکت میکنند، فرصتی براي دستیابی به مزیت رقابتی و بهبود عملکرد سازمانی دارند.

هدف از انجام این پژوهش پاسخ به این سوال است که چه عواملی میتواند بر نوآوري مدل کسب و کار موثر باشد و چه متغیرهایی را شامل می شود. در همین راستا در این تحقیق به ارائه مدلی جهت بررسی عوامل موثر بر نوآوري مدل کسب و کار و تأثیر گرایش اکتشافی، آشفتگی فناورانه، بریکولاژ کارآفرینانه و تشخیص فرصت بر نوآوري مدل کسب و کار پرداخته می شود.

نوآوري مدل کسب و کار: کارکرد مدل کسب و کار به گونه‌اي است که از آن به عنوان آمیخته‌اي از تدابیر محاسباتی و طرح داستان گونه یاد میشود و به کارآفرینان این امکان را میدهد تا بازاري را کشف نموده و نوآوري‌هاي خود را در آن پیاده نمایند. برخی از صاحب نظران تعریف گسترده‌اي از مدل کسب و کار ارائه میدهند و از آن به عنوان تشریح منطق خلق ارزش شرکت یاد میکنند. مدل کسب و کار شامل محتوا، ساختار، و حاکمیت از معاملات طراحی شده میباشد. بنابراین ایجاد ارزش از طریق بهره‌برداري از فرصتهاي کسب و کار میباشد. نوآورى شرکت‌ها، پایه و اساس توسعه اقتصادى و مسیر لازم براى توسعه شرکت است. نوآورى شامل تولید ایده‌هاى جدید یا ایده‌هایى میشود که می‌تواند براى حل برخى مسائل نو و مهم به کار برده شود. از اینرو، سازمان‌ها نمی‌توانند در مورد موفقیت عملکرد خود اطمینان حاصل نمایند، مگر آنکه در پاسخ به تغییرات موجود و بهبود سطح عملکرد خود، به شکل‌هاي مختلف نوآوري روي آورند. نوآوري پایه و اساس بسیاري از مدل‌هاي کسب و کار سودآور است. بنگاه‌ها هنگامی که به صورت موفقیت‌آمیزي نوآور هستند و یا از نوآوري دیگر بنگاه‌ها بهره برداري می‌کنند، می‌توانند به میزان بسیار زیادي پولسازي کنند. امروزه شرکت‌ها جهت دستیابی به مزیت رقابتی نیازمند نوآوري در مدل کسب و کار خود با توجه به تغییر دادن بازار یا خصوصیات یک محصول خاص براي ارائه ارزش افزوده به مشتریان خود هستند. در نتیجه مدل‌هاي کسب و کار و نوآوري مدل کسب و کار محرکی براي نفوذ در بازارهاي مختلف اطلاق میشود. در شرکت‌هایی که تنوعی از نوآوري‌هاي مدل کسب و کار را در چندین سال آزموده‌اند، آنها یک نوآوري ویژه را که به‌طور وسیعی سازمان یافته یا نمونه موثر را انتخاب کردند.

 

گرایش اکتشافی: هسته اصلی نوآوري، دانش و ایده‌اي است که خروجی آن محصولات و خدمات جدید است. شرکت‌ها باید هم این دانش و ایده‌هاي جدید را خلق کنند و هم از دانش و ایده‌هاي موجود بهره‌برداري نمایند. بهره‌برداري و اکتشاف، دو مفهوم کلیدي براي توسعه یادگیري سازمانی می‌باشند که قابلیت‌هاي مهمی را در فرآبند نوآوري شرکت ارائه میدهند. بهره‌برداري، قابلیتی است که به واسطه آن، شرکت به توسعه دانش جدید در رابطه با بازارها، محصولات و توانایی‌هاي موجود خود می‌پردازد و اکتشاف قابلیتی است که سبب ایجاد چالش در عقاید موجود در شرکت شده و دانش جدیدي در رابطه با بازارها، محصولات، فناوري‌ها و مهارت‌هاي جدید در آن ایجاد می‌نماید. سازمان‌هایی که این قابلیت‌ها را به‌طور همزمان داشته باشند، سازمان‌هاي »دوسوتوان« نامیده میشوند. گرایش اکتشافی توانایی یک شرکت را در شناسایی فرصت‌هاي جدید، کشف راه‌هاي جدید انجام کسب و کار بهبود میبخش گرایش اکتشافی انجام فعالیت‌هاي تجربی که منجر به تقویت توانایی‌هاي این شرکت در مقابله با تغییرات بازار و رقابت در بازار و در نتیجه باعث بهبود عملکرد شرکت میشود، تشویق میکند. علاوه بر این، داشتن یک گرایش اکتشافی خود منجر به نوآوري میشود. با توجه به این مطالب میتوان اینگونه برآورد نمود که در فاز اکتشاف از فرآیند شناسایی فرصت، در واقع منابعی که قبلاً براي فرد یا سازمان قابل دستیابی بوده‌اند، شناسایی و مجدداً با هم ترکیب میشوند تا دانش جدیدي تولید شود یا شرکت‌هاي تازه‌اي ایجاد گردد.

 

تشخیص فرصت: تشخیص فرصت عبارت است از فرایندي که بوسیله‌ي آن امکان ایجاد یک کسب و کار، محصول یا خدمت جدید و سودآور براي فرد فراهم میشود. فرصت مهمترین عنصر فرآیند کارآفرینی است. کارآفرین به دلیل گرایشات شناختی خاص و دانش قبلی در یک حوزه، توانایی تشخیص یک فرصت را پیدا میکند و پس از ارزیابی و تشخیص ارزش تجاري آن فرصت اقدام به کسب منابع و اطلاعات موردنیاز میکند. این موضوع هم در مورد کسب و کارهاي کشاورزي که با محیط‌هاي فنی، اجتماعی و جهانی متغیر و پیچیده‌اي رو به رو هستند که فرصتها و تهدیدهاي بسیاري را در بر دارند، کاربرد دارد. به‌عبارت دیگر، راه‌اندازي یک کسب و کار کارآفرینانه، مستلزم شناسایی یک فرصت کارآفرینی است که در مرحلۀ بعد، کارآفرین این فرصت شناسایی شده را به ایده‌اي براي کسب و کار تبدیل میکند. براي مثال، اخیراً روش کارآفرینانه در زمینه توسعه روستایی و کشاورزي و مسایل مربوط به امنیت غذایی در کشورهاي در حال توسعه به‌کار رفته است. علیرغم اینکه کشاورزي، کارآفرینی را در بر گرفته است اما هنوز رشته کارآفرینی فرصت‌ها و چالش‌هاي کشاورزي را در بر نگرفته است.

 

بریکولاژ کارآفرینانه: کلود لوياستراوس مفهوم بریکولاژ را به‌عنوان انجام کار با آنچه در دسترس است، تعریف نموده و آن را به‌عنوان یک رویکرد جهت معامله با چالش‌ها و فرصت‌هاي مختلف عنوان کرده است و به‌عنوان رویکرد مهندسی از آن یاد کرده است. واژه بریکولاژ جهت اشاره ضمنی به‌کارگیري تدبیر و ابتکار بر بخشی از فعالیت‌هاي درگیر، مورد استفاده قرار گرفته است. بریکولاژ براي بیان تمایز بین اقدامات یک مهندس و اقدامات یک بریکولر است. یک مهندس بر روي مجموعه‌اي از ابزار و مواد براي طراحی مورد نظر تمرکز میکند. در حالیکه یک بریکولر انتخاب میکند انجام کار با هر آنچه در دسترس است. لوي استراوس در ابتدا دو نوع از بریکولاژ را توصیف کرده که شامل بریکولاژ فکري و مادي است. بریکولاژ فکري، فرآیند ابتدایی ترکیب دوباره براي ایجاد اختراعی جدید با خدمات کاربردي جدید است. در حالیکه بریکولاژ مادي، ترکیب منابع در دسترس براي یافتن رویکردهایی کاربردي و جدید جهت غلبه بر مشکلات و بهره برداري کردن از فرصتها را ارائه میدهد. اگرچه بریکولاژ فکري توجه کمی را در ادبیات کارآفرینی دریافت کرده است. اکثریت تحقیقات بر روي بریکولاژهاي مادي متمرکز شده اند.

 

آشفتگی فناورانه: آشفتگی‌هاي فناورانه به تقویت رابطه بین گرایش بازار و عملکرد سازمانی کمک میکند. آشفتگی فناورانه به‌عنوان عوامل محیط خارجی که سازمان قادر به کنترل آن نیست در نظر گرفته میشود، همچنین یک سازمان براي دستیابی به مزیت رقابتی و بهبود عملکرد سازمانی میتواند از آن استفاده کند و نیز از طریق ترازکردن دو یا چند متغیر با یکدیگر و همچنین تمرکز بر آنچه خارج از سازمان است، اتفاق میافتد. سازمان هر روز با محیط خارجی ارتباط برقرار میکند. محیط خارجی که شامل آشفتگی بازار، شدت رقابت و آشفتگی‌هاي فناورانه است، به نیروهاي غیر قابل کنترل می‌پردازد. شدت رقابت به میزان رقابت در بازار اشاره میکند، آشفتگی بازار به میزان تغییر نیاز مشتریان اشاره میکند و آشفتگی فناورانه به میزان تغییر تکنولوژي و فناوري در طی یک دوره کوتاه اشاره میکند. تغییرات در فناوري بر نحوه عملکرد سازمان تأثیر میگذارد. سازمان‌هایی که با آخرین فناوري حرکت میکنند، فرصتی براي دستیابی به مزیت رقابتی و بهبود عملکرد سازمانی دارند. به عبارت دیگر، شرکت‌هایی که با تغییر در تکنولوژي نسبت به آنچه رقبا انجام میدهند؛ حرکت میکنند و از آنجا که تکنولوژي قبلی منسوخ میشود؛ عملکردشان را بهبود می‌دهند.